چرا تمرکز زدایی اکنون بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد؟
دنیای ما بسیار متفاوت از یک سال پیش به نظر می رسد. شوک های سال 2020 هنوز در ذهن ما تازه است اما یادآوری دنیای ما مانند یک دهه پیش در سال 2010 واقعاً شب و روز است. اوبر هنوز در حالت تحقیق و توسعه بود ، DoorDash حتی یک شرکت نبود و دستیارهای صوتی مانند الکسا هنوز یک ایده آینده نگرانه بودند. شرکتهای متمرکز از طریق چرخه معیوبی از ساده لوحی مصرف کنندگان و طمع شرکتها به این دهه از اخلال دامن زدند اما زمان تغییر کرده است و اکنون تمرکززدایی بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.
یک دهه اختلال به دنبال یک دهه عدم تمرکز, بالاجی سرینیواسان
بذرهای مسئله تمرکز با Google IPO (2005) ، که همزمان با بیرون آمدن فیس بوک و خدمات وب آمازون (AWS) شروع به شکوفایی کرد.
امروز Google دارای 90٪ جستجو و تقریباً به همان نسبت فناوری تبلیغات خرید و فروش است.فیس بوک 60٪ از رسانه های اجتماعی را کنترل می کند و AWS 40٪ از اینترنت را میزبانی می کند.لحظه ای که FAANG برای سهولت و سرگرمی ما اینترنت را محاصره کرد مفسران اشاره کردند که این جلوه های شبکه kumbaya روی ما تأثیر می گذارد.
در وبلاگ کریس دیکسون از سال 2018 - چرا عدم تمرکز مهم است - او یک منحنی S نشان می دهد که رابطه استخراج بین سیستم عامل های فناوری و کاربران را مدل می کند (هرچه به سمت راست ، بیشتر سیستم عامل ها از کاربران استخراج می شود) مسطح بود. به عبارت دیگر با گذشت زمان ارزش بیشتری از کاربران گرفته می شد.اما این فقط کاربران نیستند سیستم عامل ها بازارهای n-side هستند بنابراین در مورد همه مشاغل ، توسعه دهندگان و سازندگان متکی به سیستم عامل های متمرکز همین مورد وجود دارد.
این به دلایلی که همیشه در حال رشد هستند ، مشکل ساز است.بسیاری از شرکت ها پس از قطع دسترسی به Facebook ، Twitter یا LinkedIn API یک شبه از کار خارج شده اند. همکاری ناگهانی داده ها توسط Big Tech به ما نشان داد که الیگارشی ها می توانند سیاست های گسترده شبکه را به دلخواه خود تعیین کنند و اگر در زمان خریداری Fitbit در سال 2019 یکی از 28 میلیون کاربر بودید ، داده های حساس سلامت شما ناگهان متعلق به Google بود.این نمونه های دنیای واقعی در یک مقدار جایگزین غیرقابل تصور وجود دارد، طی دهه گذشته ما همه اینها را فروکش کرده ایم اما مهاجرت گسترده از WhatsApp به Signal نشان می دهد که اکنون در یک نقطه اوج هستیم. تمرکززدایی دیگر فقط یک مفهوم نیست بلکه یک انتخاب شخصی است.
در 6 ژانویه 2021 قدرت سیستم عامل های متمرکز در سیستم عامل زدایی از دونالد ترامپ در توییتر / فیس بوک و متعاقباً تعطیلی پارلور توسط AWS و دیگران آشکار شد.صرف نظر از اینکه در کدام طرف راهرو قرار دارید این واقعیت که این تصمیمات توسط گروه کوچکی از مردم اتخاذ شده است که نمایانگر اکثریت ثروت جهانی ما هستند اما فقط بخش کوچکی از جمعیت جهانی ما مشکل ساز است.حتی جک مرجع قطعی توییتر ، مشخص نیست که از اینجا به کجا بروید:
تفاوت بین دیکتاتوری و دموکراسی از نظر تئوری کاملاً واضح است اما لایه بندی توپولوژی های تحت حاکمیت دیکتاتورها در جغرافیای دموکراتیک ، دیدگاه ما را نسبت به زندگی واقعی و دیجیتال تار کرده و ما را به بن بست می کشاند.صرفاً اجازه دادن به همه چیز ، ما را به یک مجتمع زیرساختی مدرن با فناوری اطلاعات تبدیل خواهد کرد ، جایی که چندین نهاد بزرگ تحت تأثیر قانون پشت صحنه قرار می گیرند نه از طریق حاکمیت قانون.
مدتی است که این مورد را در فضای پرداخت داشته ایم ، جایی که به جای مداخلات هدفمند علیه سوءاستفاده های واقعی ، ارائه دهندگان پرداخت از پشتیبانی عمده شرکت ها در دسته های خاص خارج می شوند.چگونه می توانیم این قید و شرط ها را بشکنیم؟
گر کد را کنترل کنید ، مکان پردازش داده ها را کنترل می کنید.بنابراین مهم نیست که داده ها در ابتدا غیرمتمرکز باشند.در نهایت به مکانی که پردازش و دستکاری شود متمرکز می شود. - آندریاس آنتونوپولیس
آینده جامعه مبتنی بر وب 3.0 ما باید تمرکززدایی را در کل گروه جاسازی کند ، از تعاملات بین افراد با اینترنت اشیا (IoT) شروع می شود.در پایان روز آنچه به ما اهمیت می دهد به حداکثر رساندن رفاه انسان هنگام پیاده روی در بزرگراه کیهانی است. Big Tech ممکن است ذاتاً شیطانی نباشد ، اما متمرکز شدن اینترنت از طریق روش هایی که ما تازه فهمیده ایم بر جامعه تأثیر می گذارد. به همین ترتیب تمرکز قدرت در طول تاریخ ما را به سمت دموکراسی و بازارهای آزاد برای بهبود رفاه انسان سوق داد ، بنابراین مفهوم قدرت دیجیتال نیز به سمت عدم تمرکز حرکت خواهد کرد. اما ما در انتهای جاده نیستیم ما در انتهای ابتدای کار هستیم ، و سفر غیر متمرکز که در انتظار ما است دنیای ما را به مکانی بهتر تبدیل خواهد کرد.